انتظارفرج دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, :: 20:47 :: نويسنده : احمدسلیمانی فر
شیخ كلینى در كتاب كافى به سند خود از امام رضا (ع) روایت كرده است كه امام باقر (ع) به هنگام احتضار فرمود: هنگامى كه بهدرود حیات گفتم زمین را برایم بشكافید و قبرى مهیا كنید پس اگر به شما گفتند براى رسول خدا (ص) لحد بوده است، تصدیق كنید. نگارنده: این فرمایش بدان دلیل بوده است كه امام باقر (ع) شكافتن زمین را از برخى جهات بهتر مىدانسته اگر چه فضیلت لحد بالاتر بوده است. كلینى به سند خود از امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود: پدرم هر آنچه از كتب و سلاح و آثار و امانات انبیاء در نزد خود داشت، به من به ودیعتسپرد. پس چون لحظه وفاتش فرارسید به من گفت: چهار شاهد فرابخوان. من چهار تن از قریش را دعوت كردم كه یكى از آنان نافع مولاى عبد الله بن عمر بود. پس به من فرمود: «بنویس این چیزى است كه یعقوب فرزندانش را بدان وصیت كرد كه اى فرزندانم خداوند دین را براى شما برگزید، پس نمیرید مگر آنكه تسلیم رضاى خداوند باشید. »و وصیت كرد محمد بن على به جعفر بن محمد و به وى فرمان مىدهد كه او را به جامه بردى كه هر جمعه در آن نماز مىخواند كفن كند و عمامهاش را بر سرش بندد و قبر او را چهار گوش و با فاصله چهار انگشت از زمین بلندتر قرار دهد و در موقع دفن بندهاى كفن او را باز كند. سپس به شهود فرمود: بازگردید خداوند شما را رحمت كند!امام صادق (ع) گفت: به پدرم گفتم: اى پدر!در این وصیت چه بود كه بر آن شاهد طلب كردى؟فرمود: پسرم!خوش نداشتم پس از من با تو به نزاع برخیزند به این بهانه كه به تو وصیت نكردهام و مىخواستم بدین وسیله حجت و دلیلى براى تو قرار داده باشم. در حقیقت امام (ع) مىخواست به این وسیله همگان بدانند كه جعفر بن محمد (ع) ، وصى و جانشین و امام بعد از اوست. كلینى در كافى به سند خود از امام صادق (ع) روایت كرده است كه فرمود: پدرم روزى در ایام بیماریش به من گفت: پسرم گروهى از قریشیان ساكن مدینه را بدینجا فراخوان تا آنها را گواه بگیرم. من نیز چنین كردم. پس امام در حضور آنان به من فرمود: اى جعفر هنگامى كه من دنیا را وداع گفتم مرا بشوى و كفن كن و قبرم را چهار انگشتبالاتر از زمین قرار ده و بر آن آب بپاش. چون گواهان رفتند به پدرم عرض كردم: اگر مرا (در خلوت هم) به این كارها امر مىكردى، انجام مىدادم. چرا درخواستى تا عدهاى را به عنوان شاهد به نزدت بیاورم؟ فرمود: پسرم مىخواستم با تو نزاع نكنند. (یعنى در امامت و خلافت از پس من با تو نزاع نكنند و بدانند كه تو وصى منى) . كلینى در كافى به سند خود از امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود: پدرم در وصیتش نوشته بود كه وى را در سه جامه كفن كنم. یكى رداى جمرهاى او بود كه در روز جمعه با آن نماز مىخواند و دو پیراهن دیگر. پس به وى عرض كردم: چرا اینها را مىنویسى؟فرمود: مىترسم مردم با تو از در نزاع وارد شوند و بگویند او را در چهار یا پنج جامه كفن كن اما تو به گفتار آنان راه مرو. عمامه خودم را بر سرم بند و البته عمامه را جزو كفن محسوب مكن بلكه عمامه از چیزهایى است كه بدن را به آن مىپوشانند. شیخ كلینى در كافى به سند خود نقل كرده است كه امام باقر (ع) وصیت كرد كه هشتصد درهم براى برگزارى مراسم سوگوارى او اختصاص دهند و این كار را از سنت مىدانست. زیرا پیامبر مىفرمود: براى خاندان جعفر طعامى فراهم آرید، آنان نیز به وصیتش عمل كردند.
برگرفته از: سیره معصومان، ج 5، ص 45، سید محسن امین، ترجمه: على حجتى كرمانى نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|